- نویسنده : عبدالرحیم آزاد
- بازدید : [۵۱۱] مشاهده
- دسته بندی : دسته: شعر عاشقانه ,
نپرس از حال من، حالم خراب است
دلم در حسرت حرف حساب است
حکومت را گرفته گریه هایم
درون شهر قلبم انقلاب است
غریبه لطف بی حد دارد اما
دلم از آشنایان در عذاب است
رفیق و یار من، در فکر من نیست
دل از دست همین یاران کباب است
برادر از برادر می گریزد
چه دنیایی، محبت چون حباب است
دروغ و تهمت بی جا روا نیست
ولی گویا در اینجا ده ثواب است
مرا ترسی در این دنیای غم نیست
ولی ترس من از یوم الحساب است
احمد پوزیده