- نویسنده : عبدالرحیم آزاد
- بازدید : [۱۳۱۵] مشاهده
- دسته بندی : دسته: شعر عاشقانه ,
چراغ قرمز عشق
کشتی نوحم ولی از قدرت طوفان تو
در شکستم، با قدرت موجی ز هر مژگان تو
حال من ابری تر از فصل بهاران است ولی
مانده ام در حسرت یک قطره از باران تو
یوسفی بودم که از چاه غمم بیرون شدم
لیکن آخر گوشه ی زندانم از بهتان تو
صبح وشب فرقی ندارد پیش روی عاشقان
روز و شب اندر گدازم از غم هجران تو
عاشقانه می نشینم در مسیرت منتظر
هوشم از سر می رود با چهره خندان تو
در خیابان دلت بی احتیاطی میکنم
میگْذرم از هر چراغ قرمز چشمان تو
احمد پوزیده
👍عالی