- نویسنده : عبدالرحیم آزاد
- بازدید : [۱۹۹۹۸۳] مشاهده
شامل 72 عکس بسیار زیبا برای موبایل و کامپیوتر
در ادامه مطلب
شامل 72 عکس بسیار زیبا برای موبایل و کامپیوتر
در ادامه مطلب
شعر
آغوش بی محبت
در شوره زار تبعید
پرواز بی پر و بال
باید که از تو ترسید
یک قافله خیانت
در چهره ی رفاقت
باید شنیده باشی
این قصه و حکایت
احساس یک ستمگر
در حین جور و کیفر
یک حس ظالمانه
در چشم خون دلبر
شعری برای تحسین
یا یک ترانه، غمگین
یک گوشه از خیالت
زخمی ز شعر دیرین
در دامن اهانت
خوابیده با شجاعت
باکی ندارد انگار
از حرف و از قضاوت
از مردم شعاری
افکار انحصاری
کاری نرفته از پیش
اصلا چه انتظاری!!
احمد پوزیده
زندگی یعنی
زندگی یعنی همین روزای گرم عاشقی
دلبری ها، ساده اما زیرکانه، روز و شب
زندگی یعنی همین دل شوره و دلواپسی
گریه های مخفیانه، خنده های روی لب
زندگی یعنی بشینی رو به روی مشکلات
خنده بر لب بی خیال صبح فردایی که نیست
بوسه بر دستان لیلایت همین عشقی که هست
با قناعت، بی خیال هر چه لیلایی که نیست
زندگی یعنی دویدن حرکت و حرکت ولی
غافل از یاد خداوند کریم هرگز نشی
زندگی یعنی بهار تازه ی گلها ولی
با وجود نسترن ها عاشق نرگس نشی
احمد پوزیده
ترانه
من و حسی از جنس یک آبرو
که میریزه پای همون آرزو
شبیه کسی که دلش گیره و
که میشه به چشمای تو خیره و
همش میشه درگیر چشمای تو
اسیره به آغوش و گرمای تو
منم مثل مرغی که زندونیه
اسیر یه حس پشیمونیه
دلم گیره، غمگین و پژمرده ام
دلم سیره، سنگین و ویرونه ام
کنار تو هستم، غریبم ولی
نمیدونی حال عجیبم ولی
نمیگی بگو از غرور یه مرد
نمیگی بگو از حضور یه درد
یه دردی که جا کرده تو قلب من
چه دردی که پژمرده این یاسمن
احمد پوزیده
زیر باران می شود شعر جدایی را نوشت؟
اول راهی ولی شعر نهایی را نوشت؟
در اسارت می شود هم شعر آزادی سرود؟
یا که در کنج قفس شعر رهایی را نوشت؟
غرق عصیان و هوس، در اوج غفلت، در گناه
پیرو شیطان، ولی شعر خدایی را نوشت؟
می شود در سال نو هم شعر تکراری سرود
خاطرات کودکی آن دوره های ابتدایی را نوشت
می شود در اوج حاشا، قهر و کینه ، ای عزیز
قصه ای از روز های آشنایی را نوشت
شعری از اقبال، مولانا جلال الدین نوشت
مثل شعر حافظ و سعدی، سنایی را نوشت
در هوای عاشقی می شود تکرار شد
می شود آن فرصت ناب طلایی را نوشت
احمد پوزیده
بسان کودکی ها در دویدن
چه شوری دارد این دل در رسیدن
شنیدم همچو لیلی دلفریبی
شنیدن کی بود مانند دیدن
شنیدم شانه ات کوه امید است
زبانت چشمه ی ناب نوید است
کنارت هر که باشد رو سفید است
شنیدن کی بود مانند دیدن
دلت چون لانه ی پروانگان است
شنیدم منزل دیوانگان است
همیشه در پی بیگانگان است
شنیدن کی بود مانند دیدن
شنیدم پشت لبخند تو غم هاست
به روی گونه ات رودی ز دریاست
میان ابروانت خیلی زیباست
شنیدن کی بود مانند دیدن
شنیدم ماه شب های غریبی
شنیدم فصل گل ها عندلیبی
که هر جا می روی دل می فریبی
شنیدن کی بود مانند دیدن
احمد پوزیده
آهنگ"بال پرواز"
با صدای گوش نواز عبدالله جاسمی
ترانه سرا؛ احمد پوزیده
کاور: مجید ارم
اسپانسر: ادمین کانال سرود های گلچین
همراهی شما قطعا موجب دلگرمی ماست متشکرم
نشید "رهنمای متقین"
با صدای؛ مظفر حسین
شعر از؛ احمد پوزیده
کاور: حبیب ملازهی
تقدیم به شما همراهان همیشگی
دل به دریا زده ام تا که شوم عاشق تو
گذر از موج کنم تا برسم قایق تو
من گذشتم ز خودم، از همه هستی خودم
حرفی از غم نزدم تا که شدم لایق تو
دل نبستم به کسی جز رخ ماه تو عزیز
من گذشتم ز گذشته، ز گل سابق تو
لحظه ی دیدن روی تو که باران نگرفت
من ندیده رخ ماه تو، شدم شایق تو
تو که ماه شب تاریک منی دلبر من
من طلوع صبح زیبا شدم از مشرق تو
احمد پوزیده