- نویسنده : عبدالرحیم آزاد
- بازدید : [۶۷۴] مشاهده
- دسته بندی : دسته: شعر عاشقانه ,
از حقیقت می گریزم
از حقیقت می گریزم، دل به دریا می زنم
سر به کوه و یا بیابان یا که صحرا می زنم
از حضورت بی نصیبم، با خیالت چون کنم
خود اسیرم، طعنه بر مجنون و لیلا می زنم
شب به شب با یک غزل از وصف تو در انتظار
حرف دل را با کسی غیر از تو شبها می زنم
نقش گل با رنگ بوسه، با ظرافت، حوصله
در خیالم بر دو دستان تو زیبا می زنم
دل به دل راهی ندارد، گفته ها را بی خیال
با خیالت زنده ام چون حرف فردا می زنم
آخر اما تونلی از جنس خوبی های تو
از دلت تا قلب خود با وسع دریا می زنم
احمد پوزیده